« پیامبر در واقعه «غدیر» حاکمیت اسلامی را به طور صریح مطرح کردچرا باید حجاب رعایت شود؟ »

«یاعلی! تو افضلی یا انبیاء؟!»

نوشته شده توسطحوزه علمیه باقرالعلوم (ع) 18ام شهریور, 1396

?صعصعة بن صوحان، از دوستان و ارادتمندان حضرت علی (ع) از ایشان پرسید: یا امیرالمومنین! آیا شما افضل هستید یا حضرت آدم؟ 

?حضرت، چشم های مبارک خویش را گشوده و فرمودند: انسان خوب نیست از خودش تعریف کند، اما برای اینکه نعمت های الهی را در حق خودم اظهار کنم و نوعی شکرگزاری کرده باشم، جواب تو را می گویم: خداوند متعال، آدم را داخل بهشت کرد و تمام نعمت های بهشت به غیر از خوردن گندم را بر او مباح و حلال نمود. با وجود منع الهی، آدم از آن گندم خورد ولی برای من گندم مباح بود اما از آن استفاده نکردم.

?عرض کرد: شما افضل هستید یا حضرت نوح (ع)؟

?امام فرمودند: زمانی که قوم نوح، او را اذیت و آزار رساندند، قومش را نفرین کرد و گفت: رب لاتذر علی الارض من الکافرین دیاراً [پروردگارا هیچ یک از کافران را بر روی زمین، باقی مگذار] ولی من با این همه مصیبت و آزار، در عمر خود نفرین نکردم.

?صعصعة پرسید: آیا شما افضلید یا ابراهیم خلیل؟ 

?حضرت فرمودند: ابراهیم به خدا عرضه داشت «رب ارنی کیف تحی الموتی» [خداوندا، به من نشان بده که چگونه این مردگان پوسیده را زنده خواهی کرد؟] خطاب رسید: مگر به قدرت ما ایمان نیاورده ای؟ عرض کرد: چرا؛ ولی می خواهم قلبم مطمئن شود. اما ایمان من در مرتبه ای است که «لوکشف العظاء ما ازددت یقیناً» [اگر تمام پرده های بین خالق و مخلوق برداشته شود، یقین و اطمینان من به حدی است که کم و زیاد نمی شود]

   

? باز پرسید: یا علی! تو افضلی یا موسی(ع)؟ 

?امام فرمود: زمانی که خداوند موسی را با معجزه ید بیضا و عصا به سوی فرعون فرستاد و فرمان داد: برو به سوی فرعون؛ از خداوند تقاضا کرد که برادرش هارون را با او همراه کند؛ «ولهم علی ذنب فاخاف ان یقتلون» [پروردگارا! آنان به اعتقاد خودشان، مرا گناهکار می دانند. می ترسم مرا بکشند]. اما وقتی پیامبر اسلام (ص) مرا مامور کرد تا سوره برائت را به سوی فرعونیان مکه ببرم و در موسم حج بخوانم، با وجودی که بسیاری از پهلوانان، پدران و برادران آنها را در جنگ کشته بودم ذره ای به دلم خوف نیامد و کسی را برای کمک و یاری نخواستم.

? صعصعة عرض کرد: یا علی: تو افضل هستی یا عیسی بن مریم (ع)؟ 

?امام فرمود: آنگاه که مادر عیسی (ع) خواست بچه اش را به دنیا بیاورد و زمان وضع حملش رسید از طرف خداوند فرمان رسید: مریم! از بیت المقدس بیرون رو، که اینجا جای زایمان نیست. اینجا عبادتگاه است و او به زیر یک نخل خشک پناه برد. اما وقتی مادر من در مسجدالحرام، آثار وضع حمل را دید و خواست از آنجا خارج شود ندا رسید: داخل خانه ما بیا؛ و دیوار کعبه شکافت و مادرم مرا در خانه خدا به دنیا آورد و سه روز مهمان پروردگارم بودم.

?صعصعه عرض کرد یا علی تو افضل هستی یا حضرت محمد مصطفی (ص)؟ 

?فرمود : من بنده ای از بندگان حضرت هستم.


فرم در حال بارگذاری ...